رنجنامه‏اي درباره تفسير قرآن

پدیدآورمحسن قرائتی

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 615 بازدید
رنجنامه‏اي درباره تفسير قرآن

از حجة‏الاسلام والمسلمين محسن قرائتي

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمدللّه ربّ العالمين و صلّي اللّه علي سيّدنا محمد و آله اجمعين
محضر مبارك علماي عزيز و فضلاي گرامي و مديران حوزه‏هاي علميّه و ائمّه جمعه و جماعات

ناله‏اي و تقاضايي

قرآن مجيد سند اساسي اسلام و معجزه جاويد نبي‏اكرم اسلام است. كتابي كه «لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه» و كتابي كه مصون از هر گونه تحريف است. «انّا نحن نزّلناالذّكر و انّاله لحافظون» آن كتاب نور، عبرت، بيّنه، تذكّر، بيان، رشد، برهان، ذكر، فرقان و مبارك است.

ما و قرآن

با كمال تأسف بسياري از مردم نمي‏توانند قرآن را بخوانند، يا آن كه غلط مي‏خوانند. آنان كه مي‏خوانند نيز معناي آن را نمي‏دانند و آنان كه مي‏دانند، در آن تدبر نمي‏كنند و آنان كه تدبر مي‏كنند، كمتر عبرت مي‏گيرند و بالاخره برخوردها در حد تشريفات، سوگند، مهريه، تجويد، ترتيل، حفظ و مسابقه بوده است و هدف اصلي همه اين برنامه‏ها كه تدبر در قرآن است رونق لازم را نيافته است.
خداوند از ما چه مي‏خواهد و چه وظيفه‏اي در برابر قرآن داريم؟
ما بايد كتاب آسماني را محور عقيده، فكر، تصميم و عمل خود قرار دهيم و در غير اين صورت، قرآن ما را پوك و پوچ مي‏داند: «يا اهل الكتاب لستم علي شيي‏ء حتي تقيموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليكم» ما بايد قرآن را جدي بگيريم «خذ الكتاب بقوّة» و بدانيم كه هر كس در آن تدبر نكند، مورد تندترين انتقادات الهي است «افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها» از سوي ديگر ما در برابر قرآن مسئول و مديون هستيم. در علم اصول به ما گفته‏اند كه اشتغال يقيني برائت يقيني لازم دارد. آيا ما با اين كارهاي فرهنگي امروز برائت پيدا مي‏كنيم يا نه؟ يعني اگر از ما سؤال كنند كه تو در برابر وحي چه كردي آيا مي‏توانيم مطالعات و تدريس و تحصيل رسمي خود را مطرح كنيم و برائت پيدا كنيم؟ البته دروس حوزوي بايد با جديت خوانده شود لكن نيمي از سال كه تابستان و رمضان و محرم و تعطيلات رسمي است، ما مي‏توانيم يك دوره تفسير را مطالعه و مباحثه و با پيام الهي آشنا شويم.
راستي چه مي‏شد كه از روز اول ما را با قرآن آشنا مي‏كردند و به جاي «ضرب زيدٌ عمرواً»، «ضرب الله مثلاً» را ياد مي‏دادند؟
راستي چه مي‏شد اگر مقداري از تشويقات و شهريه‏ها بر اساس تفسير پرداخت مي‏شد؟
آيا به جاي آن كه تمام وقت بزرگان ما صرف 10% طلابي كه فقيه مي‏شوند، شود، بهتر نبود هر عالمي هفته‏اي يك روز تفكر و دقت و تدبر خود را صرف قرآني كه همه طلاب و جوانان ما به آن نياز دارند نمايد؟!
راستي در دانشگاه و حوزه و مساجد ما جايگاه قرآن و تفسير كجااست؟! از عزيزاني كه تخصّص در تفسير دارند، چه فرد و نهادي استفاده مي‏كند؟ كدام فرزند را سراغ داريد كه نامه پدرش را نخواند يا نداند؟ به هر حال مخلوق بايد كتاب خالق خود را بداند.
درست است كه در ايّام تحصيلي كار داريم ولي آيا قرآن كار ما نيست؟ تعداد جلسات و دروس تفسير را با ساير جلسات و دروس مقايسه كنيد، در بعضي از مناطق حتي يك در صد هم نيست.
به چند اقرار مهم توجّه فرمائيد:
1ـ ملاصدرا در مقدمه تفسير سوره واقعه مطالبي مي‏فرمايد كه خلاصه آن چنين است: «بسيار به مطالعه كتب حكما پرداختم تا آنجا كه گمان كردم كسي هستم ولي همين كه كمي بصيرتم باز شد، خودم را از علوم واقعي خالي ديدم. در آخر عمرم به فكر رفتم
ما بايد كتاب آسماني را محور عقيده، فكر، تصميم و عمل خود قرار دهيم و در غير اين صورت، قرآن ما را پوك و پوچ مي‏داند
كه به سراغ تدبر در قرآن و روايات محمد(ص) و آل محمد عليهم‏السلام بروم. من يقين كردم كه كارم بي‏اساس بوده است زيرا در طول عمرم به جاي نور در سايه ايستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله كشيد تا رحمت الهي دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا كرد و شروع به تفسير و تدبر در قرآن كردم. در خانه وحي را كوبيدم، درها باز شد و پرده‏ها كنار رفت و ديدم فرشتگان به من مي‏گويند: «سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين» من كه اكنون دست به نوشتن اسرار قرآن زدم اقرار مي‏كنم كه قرآن درياي عميقي است كه جز با لطف الهي امكان ورود در آن نيست ولي چه كنم عمرم رفت، بدنم ناتوان، قلبم شكسته، سرمايه‏ام كم، ابزار كارم ناقص و روحم كوچك است».
2ـ فيض كاشاني در رساله انصاف مي‏فرمايد: «من مدتها در مطالعه مجادلات متكلمين فرو رفتم و كوششها كردم ولي همان بحث‏ها ابزار جهل من بود. مدت‏ها در راه فلسفه به تعلم و تفهم پرداختم و بلند پروازيهايي را در گفتارشان ديدم. مدت‏ها در گفتگوهاي اين و آن بودم و كتاب‏ها و رساله‏ها نوشتم و گاهي ميان سخنان فلاسفه و متصوّفه و متكلّمين جمع‏بندي مي‏كردم و حرف‏ها را به هم پيوند مي‏دادم (ولي همه را باور نداشتم.) ولي در هيچ يك از علوم، دوايي براي دردم و آبي براي عطشم نيافتم، بر خودم ترسيدم و به سوي خدا فرار و انابه كردم تا خداوند مرا از طريق تعمق در قرآن و حديث هدايتم كرد.»
3ـ امام خميني ـ رضوان الله تعالي عليه‏ـ كه ما با تمام وجود او را نايب حضرت مهدي ـ عجل‏الله تعالي‏فرجه ـ مي‏دانيم، در صحيفه نور مي‏فرمايد: «و اين جانب از روي جدّ نه تعارف معمولي مي‏گويم كه از عمر به باد رفته خود... تأسف دارم. شما اي فرزندان برومند اسلام! حوزه‏ها و دانشگاهها را به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن توجه دهيد. تدريس قرآن را در هر رشته‏اي محط نظر و مقصد اعلا(نه در حاشيه) قرار دهيد. مبادا خداي نخواسته در آخر عمر كه ضعف و پيري بر شما هجوم كرد، از كرده‏هاپشيمان و تأسف برايام جواني بخوريد، همچون نويسنده.»(1)
4ـ آية‏الله وحيد خراساني، ايشان به مناسبتي در دروس خود در مسجد اعظم نكته‏اي فرمود:(نوار آن موجود است.) كه آيا ما در علم اصول و تأمل‏هاي كفايه بيشتر تعمق كرده‏ايم يا در قرآن...؟!
اقرارهاي مشابهي از بزرگان شنيده‏ام كه فرصت گفتن آن را ندارم؛ به هرحال گام‏هايي بايد برداريم كه نمونه‏اش را مي‏نويسم:
1 ـ براي عزت بخشيدن به قرآن، بزرگان آستين بالا زده و در هفته روزي را به تدريس تفسير و نكات قرآن اختصاص دهيم.
2 ـ مديران حوزه‏هاي علميه براي ايام تعطيل برنامه‏ريزي كنند كه طلاب عزيز و جوان مقداري از تفسير قرآن را مطالعه كنند و در پايان كار آزموني به عمل آورند و تشويقاتي انجام دهند.
3 ـ در هر منطقه‏اي علماي خوش بيان قيام كنند و نسل نو را دعوت و همه را سرسفره پرنعمت قرآن بنشانند و دقايقي را به تفسير آيات قرآن بپردازند.
4 ـ ان شاءاللّه درس تفسير كه بحمداللّه اخيراً در حوزه‏ها راه افتاده، رونق بيشتري پيدا كند و طرحي براي اين منظور در حوزه‏ها اجرا گردد.
5 ـ فضلايي كه در ايام تحصيل تقريرات مي‏نويسند در ايام تعطيل رساله‏هاي قرآني بنويسند تا مورد نقد و بررسي قرار گرفته و با انتشار آن ديگران نيز بهره ببرند.
در پايان چند خبر خوش براي شما دارم:
1 ـ با ناله‏ها و نعره‏هايي كه براي مهجوريت زدايي قرآن بلند شد، در سال 77 سازمان اوقاف حركت جالبي انجام داد و از علماء دعوت و آنان را به تدريس تفسير قرآن تشويق نمودند و بحمداللّه بالاي صد جلسه تفسير در شهرهاي ايران تشكيل شد.
2 ـ حوزه علميه قم و مشهد با دادن سه ماه فرصت مطالعاتي به چهل نفر از هزار و پانصد نفر طلبه فاضلي كه هشت جزء تفسير را مطالعه و در آزمون شركت كرده و حائز رتبه‏هاي اول شدند، سفر عمره و به نفرات دوم سفر سوريه و به نفرات سوم سفر زيارت حضرت امام رضا عليه‏السلام اهدا نمود. اين حركت سبب ايجاد موج تفسير گشته است. در تابستان امسال نيز با مديريت حوزه‏هاي علميه، بيش از پنج هزار نفر از طلاب عزيز براي مسابقه چند جزء تفسير ثبت نام كرده و در امتحان شركت كردند.
ما امروز در دنيايي زندگي مي‏كنيم كه فتنه‏ها مثل شب تاريك همه‏جا را فرا گرفته و در اين شرايط جز پناه بردن به قرآن و اهل‏بيت عليهم‏السلام راهي نيست.

تقاضا:

برادر بزرگوارم! عالمي را مي‏شناسم كه در مسجدالنبي بعد از توسل به پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از حضرت خواست كه ميزان رضايت يا عدم رضايت حضرت را بداند و با همين نيت قرآن را باز نمود، چشمش به اين آيه افتاد: «و قال الرسول ربّ انّ قومي اتخذوا هذالقرآن مهجوراً»
اين آيه آن عالم را متأثر كرد.
بهترين فرصت براي مهجوريت‏زدايي از قرآن ماه رمضان است كه عظمت آن به خاطر روزه نيست بلكه بخاطر نزول قرآن است. «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن»
اساتيد، طلاب عزيز را به مطالعه تفسير و برقراركردن جلسات تفسير براي اقشار مختلف با حفظ دقت (كه تفسير به رأي نشود.) سفارش نمايند.
از فضلايي كه مقيم يا مهاجر يا اهل منبرند، تقاضا مي‏كنم كه بدنه سخنراني آنان قرآن باشد و اگر نكته‏اي مي‏فرمايند، در بيان همان آيات باشد.
در تفسير آيات به چند اصل توجه شود:
1 ـ نياز مردم.
2 ـ آياتي كه قرآن روي آن اصرار دارد نظير آيات مبدأ، معاد و صحنه‏هاي قيامت و مسائل اخلاقي، اجتماعي، سياسي، خانوادگي و غيره.
3 ـ پرهيز از نقل اقوال و مطالب ادبي و علمي كه مخصوص خواص است.
4 ـ به پيام آيات توجه شود.
5 ـ جلسات طولاني نشود. (حداكثر بيست دقيقه)
6 ـ جلسات تفسير بايد دوستانه و بدون فرياد و تكلف باشد.
7 ـ در پايان، نكات و پيام‏ها آن گونه جمع بندي شود كه لااقل سرفصل‏هاي آن قابل نوشتن و انتقال و امتحان دادن باشد.
8 ـ در مخاطبين به نسل نو توجه خاص شود.
9 ـ در مناطقي كه مردم با تفسير آشنا نشده‏اند، از داستانهاي قرآن، يا سوره‏هاي كوچك يا آياتي كه با ذهنشان آشنا است، آغاز كنيم.
10 ـ در آغاز تبليغاتي انجام گيرد و بعد از هر جلسه نظرات شنوندگان دريافت گردد.

آرزوها

1 ـ به آرزوي روزي كه ما براي نسل نو تفسيرهاي موضوعي كه نيازهاي ويژه آنان را بررسي كند، نوشته باشيم.
2 ـ به اميد روزي كه در هرمنطقه‏اي دانشمندي قصه‏هاي قرآن را براي كودكان و بزرگان ما تحليل كند.
3 ـ در انتظار روزي كه تفسير ساده ولي پرمحتوا جزء دروس رسمي مدارس و دانشگاه‏ها شود.
4 ـ به اميد روزي كه منابر ما به جاي نقل برخي مطالب ضعيف و... مملوّ از انوار قرآن باشد.
5 ـ به اميد روزي كه تفسير را نيز علم بدانيم و اسرار قرآن را كشف كرده و دل‏ها را جذب كنيم.
6 ـ به اميد روزي كه از هر طلبه‏اي بپرسند: چه مي‏خواني؟ بگويد: تفسير و مكاسب، تفسير و لمعه.
7 ـ به اميد آن كه ما كتاب آسماني را به‏پا داريم كه آن نيز به پاداشتني است: «ولوانهم اقاموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليهم.»
8 ـ به اميد روزي كه بخشي از بودجه‏ها و مدارس و نيروها و درسهاي حوزوي صرف تربيت مفسّر شود.
فكر نكنيد كه اين آرزوها محال است.
مگر ما پيرو امام خميني قدس‏سره نيستيم كه رژيم را عوض كرد؟ مگر در ورزشگاه ما فرياد يا حسين بلند نشد؟
مگر ده‏ها نماز جماعت در مدارس احياء نشد؟
مگر عزاداران حسيني در تاسوعا و عاشورا در خيابان‏ها نماز برگزار نكردند؟
مگر آن همه مساجد زيبا در جاده‏ها ساخته نشد؟
مگر در جبهه‏ها و انتخابات و تحقير استكبار و شركت در مسابقات گوناگون، ندرخشيديم؟
ان شاءاللّه در مهجوريّت‏زدايي از قرآن نيز خواهيم درخشيد، به دو شرط يكي استمداد از خداوند و توسل به اولياي او و ديگري قصد قربت و قلب پاك.
انس با قرآن مسير فكرها، اخلاق‏ها، استدلال‏ها، تصميم ها، برخوردها را عوض و ايام فراغت ما را پر مي‏كند. راستي كه قرآن نور است و جامعه را از ظلمات به نور خود جذب مي‏نمايد. قرآن ذكر است. «نحن نزلنا الذكر» و گروهي كه به قرآن بي‏اعتنايي كنند، گرفتار زندگي تلخ خواهند شد. «و من اعرض عن ذكري فانّ له معيشةً ضنكاً»
ما امروز در دنيايي زندگي مي‏كنيم كه فتنه‏ها مثل شب تاريك همه‏جا را فرا گرفته و در اين شرايط جز پناه بردن به قرآن و اهل‏بيت عليهم‏السلام راهي نيست.
اين نامه هم ناله بود، هم طرح و هم بركات و هم آروزها، هرگز ادعايي نداريم ولي مي‏دانيم خداوند كمك خواهد كرد. شما كه اين نامه را خوانديد، چه تصميمي گرفتيد و چه طرحي داريد؟ از همين امروز شروع كنيم.
ضمناً جهت هماهنگي و ارائه هرگونه پيشنهاد لازم، مي‏توانيد با شماره تلفن و فاكس 8893928 و نشاني تهران ـ خيابان آية‏اللّه طالقاني ـ ميدان فلسطين ـ ستاد مركزي اقامه نماز ـ دفتر تفسير قرآن تماس حاصل فرماييد.
والسلام عليكم و رحمة‏اللّه و بركاته
ستاد تفسير قرآن
محسن قرائتي

پي‏نوشت:

1 ـ صحيفه نور، ج 20، ص 20.

مقالات مشابه

قرآن و هویت متکی بر اسلام سیاسی

نام نشریهعلوم سیاسی

نام نویسندهمحمدجواد غلامرضاکاشی, الهه صادقی

مهجوريت و احياي قرآن

نام نویسندهروح‌الله رضایی

كيفر فراموشي قرآن

نام نشریهبینات

نام نویسندهسیدکاظم طباطبایی

امام خمینی و بازگشت به قرآن

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهنادعلی عاشوری

القرآن المهجور: المظاهر و الأسباب

نام نشریهرسالة القرآن

نام نویسندهمالک الموسوی

علل و چرایی مهجوریت قرآن کریم (1)

نام نشریهمربیان

نام نویسندهسیدمحمد بلاغی